به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، حوادث کنوني منطقه نشان مي دهد امريکايي ها بدنبال تحقق روياي ديرين خود يعني تولد خاورميانه جديد هستند.
مثلث "استکبار، ارتجاع عرب و صهيونيسم" نظم نوين جهاني را در گرو تغيير زمين بازي خود در قبال جبهه مقاومت اسلامي مي بيند.
بي اغراق نيست اگر بگوييم که آينده و نتيجه خيزش هاي مردمي کشورهاي مسلمان که اکنون همچون آتش زير خاکستر مي باشد و جنگ تازه جان گرفته جبهه مقاومت در سوريه، عراق و شايد در آينده لبنان، موازنه جديدي را بين هژموني استکبار به نمايندگي امريکاو جبهه مقاومت اسلامي به نمايندگي جمهوري اسلامي برقرار خواهد کرد.
طراحي امريکايي ها در سوريه اگرچه با شکست روبرو شد اما آنها باروي کار آمدن ديپلماسي جديد دولت يازدهم، زمين بازي را توسيع دادند و عراق و لبنان را همچون دمشق، گرفتار تروريست هاي تکفيري تحت حمايت خود کردند.
امريکايي ها از تجربه تلخ حمايت القاعده و طالبان در افغانستان و پاکستان ناراضي بودند به همين دليل جنيني نامشروع و بدون هويت يعني "داعش" و "النصره" را بوجود آوردند تا پس از عملياتي کردن طراحي هاي غربي بتوانند براحتي آنها را از صحنه خارج کنند.
اشتباه استراتژيک رسانه هاي ما در مقابله با داعش!
تروريست هاي تکفيري سعي مي کنند با خرق عادت در عمليات هاي وحشيانه و مواضع افراطي نظير تهديد به تخريب اماکن مقدس مسلمانان براي خود هيبت خيالي بسازد. پروپاگانداي رسانه اي غرب با تکميل اين پازل بدنبال بادکردن اين بادکنک – داعش- در منطقه است.
آنها در تلاش هستند جبهه مقاومت بجاي عرض اندام درمرزهاي اسرائيل و امريکاي لاتين و افريقا و آبهاي آزاد، در عراق و لبنان و سوريه و مرزهاي ايران "دِپو" شوند.
يکي ديگر از اهداف بسيار مهم جوسازي هاي رسانه اي غربي استتار عامل اصلي ناآرامي هاي منطقه (امريکا و رژيم صهونيستي) و تقليل سطح اولويت دشمني مسلمانان با امريکاست، آنها سعي دارند داعش و تروريست هاي تکفيري را اولويت اول مبارزه براي جهان اسلام ناب قرار دهند.
متاسفانه سياست برخي رسانه هاي ما در قبال تحولات اخير منطقه کاملا جو زده و تحت تاثير رسانه هاي خارجي بوده است.
بايستي لايه هاي عميق فتنه عراق براي افکار عمومي ايران اسلامي کاملا تشريح شود و مراقب باشيم در دام طراحان جنگ شيعه و سني در حوزه خبر و اطلاع رساني نيفتيم.
مردم ما بايستي بدانند که چگونه 2000 نفر داعشي توانستند در کمترين زمان ممکن موصل را که مجهز به ارتش 15000 نفري بود فتح کنند.
در چند روز اخير يکي از مهمترين ابعاد تحولات عراق مورد تغافل برخي از رسانه هاي داخلي قرار گرفت و آن اقداماتي است که جبهه مقاومت براي مبارزه با جبهه ي شرارت تا کنون طراحي و عملياتي کرده است.
رسانه هاي داخلي بايستي در حوزه اطلاع رساني اقتدار نيروهاي جبهه مقاومت اسلامي را براي افکار عمومي ترسيم نمايند و اهميت تحولات اخير عراق، لبنان، سوريه و غزه در تشکيل نظم نوين جهاني و خاورميانه ي جديد را براي جهان اسلام تشريح نمايند.
ديپلماسي دولت توسعه يابد
بنظرمي رسد دولت و وزارت خارجه اولويت اصلي شان را حل مناقشات هسته اي قرار دادند و همين امر باعث شده است از ظرفيت بيداري اسلامي و رخدادهاي کنوني کشورهاي متحد جمهوري اسلامي کمتر بهره ببريم.
طراحي مثلث "استکبار جهاني، ارتجاع عرب و صهيونيسم" بر اين است که اولويت دولت ايران را در مذاکرات هسته اي تثبيت نمايد و همزمان شاخه هاي مقاومت در منطقه را از تنه اصلي آن يعني نظام جمهوري اسلامي جدا کند.
نگارنده به اين مطلب واقف است که بروز توانايي هاي ايران اسلامي در حوزه سياست خارجه محدود به وزرات خانه خاص و يا دولت نمي شود؛ اما دستگاهي که رسما فعاليت ديلماتيک ما را بر عهده دارد(دولت و وزارت خارجه) نقش بسيار موثري در تکميل هنرنمايي و افتخارآفريني ساير دستگاههاي مربوطه دارد.
وزارت خارجه نبايستي هژموني جمهوري اسلامي را در بحث هسته اي محدود کند؛ بلکه بايستي از قدرت منطقه اي و فرامنطقه نظام اسلامي که اکنون از مديترانه تا افغانستان از شمال افريقا تا امريکاي لاتين وسعت يافته است براي رسيدن به منافع ملي استفاده کند.
دشمن نشان داده است وقتي ما با لبخند از صلح حرف مي زنيم آنها به فکر بازکردن پيچ و مهره هاي تاسيسات هسته اي ما و تجزيه کشورهاي هم پيمان ايران و ايجاد بي ثباتي در مرزهاي ما هستند.
دولت بايستي ديپلماسي و فعاليت هاي سياست خارجي خود را توسيع دهد و يکجانبه گرايي را کنار بگذارد.
اگر آنها بدنبال تحقق به خطر انداختن مرزهاي جمهوري اسلامي هستند بايستي بر اساس دکترين نظام جمهوري اسلامي – تهديد در مقابل تهديد - آرامش را در تلاويو و کشورهاي پادشاهي مرتجع عرب برهم زنيم، آتش زير خاکستر مسلمانان بيدار شده در کشورهاي اسلامي را شعله ور و هدايت کنيم و با حضور پررنگ خود در امريکاي لاتين خواب و آرامش را بر شيطان بزرگ حرام کنيم.
زماني که تروريست هاي تحت حمايت عربستان سعودي و امريکا در روسيه بمب گذاري کردند، فرستاده پوتين که به حضور ملک عبدالله رسيده بود رسما وي را تهديد کرد که سقوط آل سعود اولويت اول مسکو خواهد بود.
حتي رئيس جمهور روسيه تهديد کرد که بخشي از مهمترين قسمت هاي خاک عربستان را مورد حمله قرار خواهد داد.
همين امر سبب شد که ديگر نه عربستان و نه اربابا امريکايي اش جرئت ادامه ي چنين اقداماتي را نداشته باشند.
وزارت خارجه بايستي تحرکي جدي و پويا در تحولات عراق داشته باشد و بعنوان يک ناظر تنها به بيانيه دادن و کنفرانس خبري اکتفا نکند.
نه غزه + نه لبنان = نه ايران
تحولات منطقه براي ملت ايران، يک دستاورد بزرگ و عظيم داشت و آن درک واقعيتي است که فتنه گران و امريکايي ها و قلم بدستان داخلي شان سعي در مخدوش نمودن آن داشتند.
اگر ما نتوانيم جنگ را در مرزهاي رژيم صهيونيستي در غزه و لبنان نگه داريم مجبور خواهيم شد که در سوريه و بعدترش در عراق و خداي ناکرده در مرزهايمان با آنها مقابله کنيم.
برخي با تخطئه و هوچي گري سعي داشتند استراتژي جمهوري اسلامي مبني بر حمايت از کشورهاي اسلامي و مظلومان جهان و منطقه را زير سوال ببرند و با جنگ رواني، مردم مسلمان ايران را مقابل راهبرد اصلي نظام قرار دهند.
اين هوچي گري و تخطئه تا انجا پيش رفته است که هنوز هم برخي بدنبال وحدت ايران و امريکا براي مقابله با داعش هستند و نمي خواهند بگذارند که مردم چهره واقعي امريکا را ببينند، هر چند که ملت بصير ايران فريب چنين اقداماتي را نخواهد خورد.
تحولات منطقه نشان داد که اگر فردي عاشق ايران منهاي جمهوري اسلامي باشد بايستي جهت حفظ ثغورات جغرافياي ايران، از غزه، لبنان ، سوريه و... حمايت کند هر چند که اين اقدام تاکتيکي و تنها بر اساس منافع ملي و نه ديني باشد.
جمهوري اسلامي بر اساس يک تکليف و البته راهبرد ديني معتقد به دفاع از مظلوم مي باشد اين استراتژي سالهاست که توسط انقلاب اسلامي دنبال مي شود.
تحولات عراق نشان داد که ما با نيت صحيح و منطقي - که تنها انجام دستورات الهي است - مي توانيم ضمن اداي تکليف، کشور خود را از خطرات آتي مصون بداريم.
اکنون و پس از گذشت 5 سال از وقايع تلخ و دردناک فتنه ي 88 مشخص مي شود که شعار "نه غزه نه لبنان" نشئت گرفته از کجا بود و چرا برخي از دلسوزان ايران عزيز، رخدادهاي تلخ سال 88 را منصوب به امريکا و اسرائيل مي دانستند و عاملان آن را خائن.
در همان زمان برخي رسانه هاي وابسته به استکبار نيروهاي ارزشي را که دل در گرو اسلام و ايران داشتند به " توطئه توهم " متهم مي نمودند.
اکنون زمان آن رسيده است که گروههايي که فريب خورده اند از درگاه خداوند متعال طلب توبه نمايند و از ملت فهيم و بصير ايران عذرخواهي نمايند و به لطف الهي کِيد عاملان اين پروژه به خودشان بازگشت و مردم متوجه خيانت نابخشودني آنها شده اند.
ابوالفضل چمندي